من با سياهي دو چشم سياه تو
خواهم نوشت
بر هر کرانه اين باغ که
نازنينم قسم به لحظاتی که ياد تو دنيا را برايم بارانی می کند
به جبر عشق
من بر آخرت مؤمن ترين گشتم
اما
گاهي از خودم پرسيده ام
آيا
مرگ باز مرا خواهد برد؟
بعد از من ترا دست که خواهد داد؟
اما خوب مي دانم
تصنيف بلند عشق تو
امروزدر اوج خويش مي رقصد
بهار، تنها در دستان تو گمشده است
بیا وزمستانم را ، بهار باش
خواهم نوشت
بر هر کرانه اين باغ که
نازنينم قسم به لحظاتی که ياد تو دنيا را برايم بارانی می کند
به جبر عشق
من بر آخرت مؤمن ترين گشتم
اما
گاهي از خودم پرسيده ام
آيا
مرگ باز مرا خواهد برد؟
بعد از من ترا دست که خواهد داد؟
اما خوب مي دانم
تصنيف بلند عشق تو
امروزدر اوج خويش مي رقصد
بهار، تنها در دستان تو گمشده است
بیا وزمستانم را ، بهار باش
__________________
زندگی ساختنی است نه گذراندنی!!!
پس بمان برای ساختن!!!
نساز برای ماندن!!!
پس بمان برای ساختن!!!
نساز برای ماندن!!!